شکنجه سفید ( white torture)،از شدیدترین نوع شکنجه است مبتنی بر محرومیت حسی و ایزوله کردن شخص است و در آن روح و روان شخص آزار داده میشود شکنجه سفید سبب تخریب هویت شخصی شکنجه شونده و کاهش زیادی در محصولات فکری او میشود و فعالیت های فکری او را کاهش میدهد تا جایی که حافظه ی فرد از بین می رود.اصول تئوری و عملی این نوع شکنجه بر پایه ی دستاوردهای روانشناسان است و زمان شکل گیری آن را به طور مشخص بایستی دوران پس از پایان جنگ جهانی دوم دانست.
در شکنجه سفید فرد در خلا و فضای کاملا سفید رنگ و مبهمی رها میشود که از هر آنچه لازمه حس و درک انسان بودن و حفظ هویت خویش است، محروم میشود، از هوا و نور و صدا گرفته، تا خبر و خواندن و نوشتن.
شیوه هایی از قبیل بیدار نگهداشتن به مدت طولانی (به مدت شش روز مداوم )، روش غرق مصنوعی و زنجیر کردن در موقعیت های دردناک به گونه ای که امکان حرکت متهم برای مدت های طولانی از او سلب شود می تواند اثرات مخرب و شدیدی روی مغز انسان برجای بگذار.
شکنجه سفید یکی از وحشتناکترین شکنجه هاست که بعد از مدتی باعث خودکشی و کور کردن خود میشه! در این اتاق تمام وسایل به رنگ سفید است.
طوری که جز رنگ سفید چشمان شخص چیز دیگری نمیبیند تا به جنون کشیده شود و مدت زیادی نمیکشد (حدود دو روز) که فرد کور میشه. چند روز بعدم شروع به خودزنی و در نهایت خودکشی میکنه.
دکتر ازاکوف در قرن ۲۰ میلادى به همراه دانشمندان روسى در سیبرى دسته اى از آزمایشات حفارى را اجرا می کردند.
دکتر ازاکوف خودش معدن شناس و زمین شناس بود برای همین این گودال ها معمولا به هدف تحقیقات ژئوتکنیک (مهندسی جغرافیایى) و یافتن مکانی از ذخایر نادر معدنی حفر می شدند، اما در این مورد، زمین شناسان روسیه ای فقط می خواستند بدانند که چقدر مى توانند حفر کرده و در دل زمین پیش بروندکه این هدف یک چیز مسخره به نظر میرسد ولی به هرحال خودشان این را بیان کرده اند.
حفارى آنها بدون هیچ مشکلى در حال پیشروى بود و چندین روز این عمل حفاری ادامه داده میشود تا زمانى که به عمق ۹ مایلى زمین میرسند که ناگهان مته وارد یک فضاى خالى میشود. سنسورهاى دماسنج دماى گودال را بالاى ۱۱۰۰ درجه نشان میداد تیم حفاری عملا گیج شده بودند که در نهایت به دستور دکتر ازاکوف یک میکروفون مقاوم در برابر دمای زیاد به داخل حفره ایجاد شده میفرستند تا اطلاعات بیشتری را بدست بیاورند...
با اینکه میکروفن مقاوم ترین میکروفون ساخته شده در برابر دمای بالا بود ولی میکروفون فقط ۳۰ ثانیه به داخل گودال رفت و بعد از ان سنسور های گرمای میکروفن شروع به زنگ زدن کردند و ان ها مجبور شدند میکروفن را بیرون بکشند ولی در همان ۳۰ ثانیه، دانشمندان به صداهاى عجیبى روى نوار برخورد کردند. این صداهاى عجیب، صداى جابجایى سنگ ها یا صداى جریان هاى گازى نبود! بلکه صداى فریادها و فغان هاى میلیون ها انسان بود!
یعنی چه؟؟دانشمندان کاملا درمانده و گیج شده بودند و مجبور شدند پروژه را رها کرده و منطقه را ترک کنند.ایا دانشمندان در جهنم را باز کرده بودند؟؟؟
نوار صوتى این اتفاق بعدها توسط Art Bell منتشر شد.
بعدها دکتر آزاکوف و تیمش در مصاحبه هایى این داستان را رد و ترک محل را به دلیل پیدا نکردن منابع طبیعى که دنبالش بودند عنوان کرد،
اما چرا ورود به این منطقه هنوز هم ممنوع است؟
میتونید صداهای ضبط شده رو خودتون در ویدیو زیر بشنوید...شما بگین ایا دکتر ازاکوف واقعا جهنم رو پیدا کرد یا ..؟؟
هر روز با شیطان ملاقات میکنم وبا او در باره مساعل روزمرگی صحبت میکنیم!
شیزوفرن یک بیماری یا روان گسیختگی است که در ان فرد دچار اختلال در شناخت و ادراک و رفتار میشود.
اسکیزوفرنی یا همان شیزوفرنی بیماری اسانی نیست که بتوان ان را توضیح داد و خیلی پیچیده تر ازین حرفاست...
ولی اگه بخاییم یک توضیح درباره این بیماری بدیم بدین گونه است که فرد بیمار رفتار های غیر منطقی از خود نشان میدهد یا ادعا میکند که چیزهایی را میبیند که با عقل سازگار نیست..
این پست مربوط میشود به سوال و جواب یک دکترر با مریض شیزوفرنی ...شاید براتون جالب باشه که این بیمار چه جواب هاییو به دکترش داده .در ادامه بخوانید...
1.ایا میتونی صدا هایی که از درونت میشنوی یا ادم هایی که ادعا میکنی اونارو میبینی رو توصیف کنی؟
جواب:صداهایی که من میشنوم همانند این میمونه که این صداها در درون من زندگی میکنن...مثل اینه که چنتا شخصه متفاوت داخل بدنم هستن که در موقعیت های گوناگون هرکدومشون یچیزی میگن...
مثلا وقتی وارد یجای جدید میشم این شخصیت های گوناگون که داخل بدنم زندگی میکنن هرکدوم نظرشونو راجع به این مکان بهم میگن و اینکارو با احترام کامل و بصورت ارام میکنن.
تاحالا سه نفرشونو شناختم.دوتاشون زن هستن و اسمشونو پوچی و کوچک گذاشتم .اونیکیو نمیدونم جنسیتش چیه دقیق !ولی تا الن فکر میکنم که شیطانه!!!
این شخصیت سومی رو علاوه بر این که میشنومش میتونم ببینمش و باهاش ملاقات کنم...
از بین چنتا فردی که درون من زندگی میکنند این شخصیت یا همون شیطان سخت ترینه و تقریبا نمیتونم باهاش کنار بیام..وقتی هم که سعی میکنم اونو نادیده بگیرم شروع میکنه به جیغ زدن و سرمو خیلی درد میاره ولی این جیغو بجز من کسی نمیشنوه...
_____________________________________________
2. خب این سه نفرو که میگی از چه زمانی شروع کردی به دیدنشون یا شنیدنشون؟
جواب:وقتی 2 سالم بود و با مادرم توی خونه قبلیمون زندگی میکردیم این ماجراها شروع شد.. اون موقع ها صدای یه دختر خیلی کوچکو بهمراه یک دختر تقریبا جوان میشنیدم...(همون کوچک و پوچی)
_____________________________________________
3.ایا این افرادی که میبینی و درونت زندگی میکنن مجبورت میکنن که کاریو انجام بدی؟
جواب:اره شخصیت سوم که فکر میکنم شیطانه هر روز چند بار بمن میگه که خودمو بکشم و اون دو نفره دیگه هم کار هایی میگن که انجام بدم ولی اراده خودم مهم تره و توی تصمیم گیری مستقلم .اونا فقط نظر میدن....
_____________________________________________
4.ایا میتونی شخصیت هاییو که میبینیو نقاشی کنی؟
بله فقط شیطانو میتونم چون تا الن فقط با اون ملاقات کردم.
جالب است که بدانید که فیلم انابل که باعث وحشت خیلی از افراد حتی بزرگسالان بالغ شده است ساخته شده از روی داستان واقعی است...
مادری یک عروسک از مغازه دست دوم فروشی برای دخترش به عنوان هدیه تولد خرید.
دختر که نامش دُنا بود عروسک را خیلی دوست داشت و در آپارتمان مشترک خود و دوستش آنجی نگهداری میکرد، اما خیلی زود ماهیت عجیب عروسک برای آنها آشکار گردید و اتفاقات عجیبی برای آنها رخ داد.
عروسک آنابل در ابتدا کارهای کوچکی مانند تکان دادن دستهایش و افتادن از روی صندلی به زمین انجام میداد که دُنا و انجی میتوانستند آن را توجیه کنند.
اما کمکم این حرکات افزایش یافت تا جایی که این عروسک کارهایی انجام داد که از توجیه به دور بود و طولی نکشید که امور از کنترل خارج شد.
لو نزدیکترین دوست دنا و آنجی نسبت به عروسک بدبین بود و حس میکرد این عروسک توسط روح تسخیر شده است، اما آنجی و دنا به حرفهای او گوش نمیدادند و میگفتند این فقط یک عروسک است.
تا اینکه داستان وحشتناکتر از تصورات دنا میشود. دنا و آنجی گاهی با جابهجایی وسایل خانه روبرو میشدند و گاهی نیز نامههایی را با دستخط بچه گانه یافت میکردند.
یادداشت پیامی متفاوت داشت، «به لو کمک کن» و «به ما کمک کن». اما گمان نمیکردند کار عروسک باشد تا روزی که دنا متوجه خون روی دستهای عروسک شد، عروسک در جای خود روی تخت قرار داشت، اما لکههای قرمز روی دستهایش نظر دنا را جلب کرد او به طرف عروسک رفت و دریافت مایع قرمز رنگ از درون خودِ عروسک بیرون میآید.
دیگر قضیه عروسک جدی شد و دخترها از یک مدیوم احضارکننده روح کمک گرفتند. مدیوم بعد از یک جلسه احضار روح به آنها گفت: جسد دختری به نام آنابل هیگینز در زیرزمین آپارتمان آنها دفن است.
روح آنابل با دیدن عروسک به آن علاقهمند گردیده و آن را تسخیر نموده است.
دختران با شنیدن داستان آنابل دلشان به حال دختر مرده سوخت و تصمیم گرفتند که عروسک را نگه دارند، اما داستان وحشتانگیزتری برای آنان اتفاق افتاد که مجبور شدند دوباره از کسی کمک بگیرند.
روزی دوستشان لو به خانه آنها آمده بود که شب از خوابی عمیق بیدار میشود، اما توانایی حرکت نداشت، لو به اطراف اتاق مینگرد، اما چیزی نمیبیند، پایین را نگاه میکند و میبیند آنابل پایین پایش ایستاده، عروسک به آرامی شروع به بالا رفتن از پایش میکند، از روی قفسه سینهاش میگذرد و بعد دستهای عروسک دور گردن او قفل میشود و شروع به خفه کردنش میکند.
لو پس از این اتفاق از هوش میرود و روز بعد به هوش میآید و نمیداند که این اتفاق کابوس وحشتناک بوده یا در واقعیت برایش پیش آمده است، اما روز بعد اتفاقی میافتد که او به وحشتناک بودن عروسک پی میبرد.
هنگامی که لو در اتاق آنجی بود صداهایی از اتاق دُنا شنید در حالی که دنا اصلا در خانه نبود. لو فکر میکند کسی بی اجازه وارد خانه شده، اما متوجه میشود صدا مربوط به آنابل بوده است.
لو به اتاق دنا میرود و عروسک را به جای آنکه روی تخت ببیند روی صندلی میبیند. لو هنگامی که میخواهد به سمت عروسک برود ناگهان کل بدنش فلج میشود و احساس فلج در منطقه قفسه سینهاش افزایش مییابد. لو به پایین پایش نگاه میکند و روی آن هفت اثر پنجه، سه ضربه عمودی و چهار ضربه افقی میبیند. لو با وحشت به اطراف خود مینگرد، اما هیچ کس را در آنجا نمیبیند و تنها چیزی که به ذهنش میرسد آنابل است.
آثار خراش روی بدن لو را همه میتوانستند مشاهده نمایند، اما این خراشها در طی دو روز به شکل عجیبی خوب شد و دیگر اثری از آن باقی نماند در حالی که جای پنجهها همگی داغ و سوزان بودند.
بار دیگر دختران به فکر چاره افتادند و این بار از یک کشیش به نام پدر هگان کمک گرفتند. اما این کشیش به آنها گفت: این موضوع مربوط به ارواح است و به قدرت بالاتری نیاز دارد.
آنها با اد و لورن زن و شوهری که مانند شکارچیان ارواح بودند، تماس گرفتند و به این موضوع پی بردند که عروسک روحی شیطانی و غیرانسانی دارد. این زوج اعلام نمودند که این عروسک تسخیر نشده، اما توسط یک روح کنترل میشود، زیرا اشیاء بیجان را نمیتوان تسخیر کرد.
اقدامات زوج وارن به موقع بود، زیرا اگرکارهای آنابل ادامه داشت میتوانست موجب مرگ یکی از اعضای آن خانه شود. این زوج معنویت فضای خانه را با کلمات بالا بردند که شامل هفت صفحه جملاتی بود که طبیعتی مثبت داشتند و مانع ورود شیطان به خانه میشدند.
آنها عروسک آنابل را برای نگهداری به موزه خود بردند و برای جلوگیری از حملات عروسک آنابل روی آن آب مقدس ریختند، زیرا این خانواده میگویند زمانی که عروسک را با خود بردند او اقدام به کشیدن ترمز ماشین و منحرف کردن فرمان آن نموده است، اما وقتی روی آن آب مقدس ریخته، به نظر کارساز بوده است.
عروسک آنابل حالا در موزه اد و لورن وارن داخل یک جعبه شیشهای با هشدار «باز نکنید» نگهداری میشود.
قاتل دارک وب که بیشتر با عنوان هیتمن شناخته می شود، فرد یا سازمانی است که در ازای دریافت پول از طریق اینترنت و اتصال به شبکه دارک وب، برای پرداخت کننده پول، افرادی را دستگیر، زندانی و مورد شکنجه قرار می دهد و در نهایت حتی می تواند آن ها بکشد.
بسته به مقدار پولی که فرد پرداخت کننده می پردازد، می توان خدمات متنوعی را از قاتل دارک وب دریافت نمود. تعجب نکنید! همه این امور بدون هیچ ملاقاتی بین هیتمن و فرد استخدام کننده آن انجام می شود و نیازی به ملاقات و رودررو شدن به طور مستقیم نیست. پس بعید نیست که بسیاری از افراد به دنبال استخدام چنین کسانی باشند تا برای آن ها اعمال غیر قانونی بیشماری، نظیر این مورد انجام دهند.
اما آنچه که در برخورد با این چنین مواردی بسیار مورد توجه قرار می گیرد که برخی از افرادی که در این شغل کار می کنند، گاها قیمت های بسیار پایینی داشته و به سادگی می توان با صرف چند دلار، یکی از آن ها را به استخدام خود درآورد. هنگامی که یک قاتل دارک وب به استخدام در می آید، معمولا برای انجام وظیفه خود در قبال پول دریافت شده از شما اطلاعاتی را از هدف دریافت کرده و پس از اتمام کار فیلمی را برای شما خواهد فرستاد که در آن نتیجه عمل قابل مشاهده است.
البته برخی دیگر از قاتلین و هیتمن های دارک وب که سازمان یافته تر عمل می کنند می توانند با استفاده از ابزاری که در اختیار دارند، بصورت زنده مراحل اجرای کار را برای شما تصویربرداری کرده و از طریق روم هایی که در دارک وب ایجاد نموده اند، برای شما ارسال کنند. برخی دیگر نیز روم هایی را برای این موارد در دارک وب ایجاد می کنند و در آن می توان مراحل انجام چنین کاری را برای دیگران مشاهده نمود که به نوعی تبلیغات محسوب شده و قصد جذب مشتریان بیشتر را دارد.
قبل از هر چیز باید بگوییم که به طور کلی ورود به دارک وب و گشت و گذار در آن حتی بدون اینکه بخواهید خریدی انجام دهید، خطرناک می باشد و می توان به سادگی هدف حمله هکرها از آن طریق گردید. محیط دارک وب پر از خطرات فراوان بوده و کافی است روی یکی از لینک های آلوده کلیک و یا فقط یک وبسایت آلوده را بازدید نمایید. پس از آن هکرها موفق به دریافت اطلاعات شما شده و تمام اطلاعات موقعیتی و شخصی شما را بدست می آورند.
استخدام قاتل دارک وب و یا هیتمن ها فقط از طریق دارک وب قابل انجام است و وب سایت های معمولی از انجام چنین خدماتی پشتیبانی نمی کنند چراکه تقریبا در همه کشورهای جهان ممنوع بوده و پیگرد قانونی نیز دارد پس از ورود به محیط دارک وب می توان از طریق جستجو در موتورجستجوی مخصوص به خود دارک وب، به جستجوی هیتمن مورد نظر خود و یا سازمان های قاتل دارک وب ، پرداخت و پس از یافتن فرد مورد نظر با وی ارتباط برقرار کرد و بقیه مراحل را پیش رفت.
تا اینجای کار به نظر می رسد بسیار ساده قابل انجام است. اما آنچه کار را سخت تر می کند این است که به محض ورود به چنین وبسایتی و یا ارتباط با قاتل دارک وب ، وی با استفاده از ابزار و دانشی که در اختیار دارد، به سرعت اطلاعات موقعیتی و شخصی شما را یافته و دیگر راه فراری نخواهید داشت.
از آنجا که چنین تجارت غیر قانونی ای بسیار سودمند می باشد و سرمایه گذاران آن نمی خواهند به هیچ وجه از سود بی شمار ان چشم پوشی کنند، پس هر نوع تهدیدی را پاسخ داده و به هیچ وجه نمی گذارند فردی برای آن ها خطرآفرین ظاهر شود.
به همین دلیل توصیه اکید دارم که به هیچ وجه و فقط به منظور کنجکاوی و گشت و گذار وارد فضای دارک وب نشوید. این فضا به دلیل اعمال خلافکارانه ای که در آن انجام می شود به شدت خطرناک بوده و می تواند دردسرهای فراوانی را به دنبال داشته باشد. دارک وب متشکل از میلیاردها وب سایت مختلف است که هر کدام خدمات متنوعی را به کاربران خود ارائه می دهند. قاتل دارک وب یا هیتمن ها تنها نمونه ای از این اعمال غیرقانونی می باشند که بسیار مورد توجه قرار گرفته اند.