این فیلم دارای دو نسخه 1و 2است و تا حدودی و با توجه به نظر طرفداران و منتقدان نسخه دوم ان هیجان انگیز تر و ترسناک و حرفه ای تر از نسخه ی اول ان است..
نسخه ی اول این فیلم در سال 1981 ساخته شد و روایت تعدادی انسان بی گناهیست که وارد کلبه ای مخوف و بشدت ترسناک میشوند و کتابی متعلق به یک مرده را پیدا میکنند و با وجود اخطار های کتاب در مورد ماجراجویی نکردن .انها کنجکاوانه به کار خود ادامه میدهند و اتفاقات وحشتناکی را تجربه میکنند.
نسخه ی دوم ان نیز در سال 2013 اکران شد و به مراتب خیلی ترسناک تر و چندش اور تر از نسخه ی اول ان است و موضوعی کاملا متفاوت با نسخه اولی دارد.
این فیلم ترکیبی از طنز بسیار تند و خوف و چندش و...است و اگر دنبال ترس و دلهره درونی هستید این فیلم میتواند شمارا ارضا کند.
خب داستان خلاصه شو براتون گذاشتم پایین هم تصاویری از فیلم میزارم امید وارم لذت ببرین:)
این فیلم یکی از فیلم های ناب با موضوع قتل در دارک وب میباشد...
میتوان گفت یکی از فیلم های پر حادثه و غیر قابل توضیح است ...
این فیلم دیدنی و خاص فضای بکر و نوینی را در ژانر وحشت به بیننده تقدیم میکند.
ماجرا ازین قرار است که یک پسر جوان لپ تاپی را پیدا میکند و سپس با ان لپ تاپ وارد حساب های فیس بوک و .. میشود با دوستان خود ارتباط برقرار میکند..بعد از گذشت مدتی متوجه میشود که لپ تاپ ارور های پی در پی میدهد و غیر عادی به نظر میرسد...
بعد از گذشت مدتی پیام های مرموزی دریافت میکند که در اخر به همراه دوستان خود که در چت تصویری ارتباط داشتند میفهمند که صاحب لب تاپ عضوی در گروه قتل فعال در زمینه دارک وب میباشد ....
فضای فیلم به گونه ای میباشد که انگار شما خودتان تمامی وقایع ترسناک و دلهره اور را در کامپیوتر خود مشاهده میکنیدو شما نیز جزوی از ماجرا هستید...
اگر دنبال این هستید تا ذهن خود را بمدت هفته ها درگیر یک موضوع عجیب کنید این فیلم سوژه خیلی خوبی است...
چون در اخر کار ماجرا به شکل فجیعی پایان میابد و بیننده را با صدها سوال تنها میگذارد...
تریلر فیلم رو در پایین مشاهده کنید:
دختری که هیچگاه دلیل قتلش معلوم نشد!!
در این پست به یکی از معما برانگیز ترین پرونده های قتل قرن اخیر میپردازیم.پرونده ای که نام ان (ani96)از روی نام ایدی یک دختر بی گناه در یکی از چتروم های اینترنتی گرفته شده است.
این پرونده یکی از عجیب ترین پرونده های کشور انگلیس است که تا به حال حل نشده باقی مانده است.
در سال 2003 که اولین سال های ایجاد چتروم ها و رونق گرفتن ان ها بود پسری به اسم ماریان ویلشر در چت روم با دختری به اسم انی اشنا میشه..
نیمه شب شروع به چت کردن میکنن و پسر متوجه میشه که دختر تنها زندگی میکنه و در چت به صورت عاطفی برخورد میکنه و...
ساعت حدود 3 شب که اواسط چتشون بود انی به سمت پنجره میره و میگه که خیلی جالب است چقدر سریع توانستی جلوی خانه ام بیایی؟!تورو توی کوچمون میبینم.
پسره میگه تو دیوونه شدی من خونمونم و یه عکس براش ارسال میکنه ..
دختره میگه ولی تو همین الان برگشتی و به من خندیدی و پسره میگه اون من نیستم سریع فرار کن !!!
دختر تو کمد قایم میشه و میگه که پسره وارد اتاقم شده من از ترس دارم سکته میکنم..
بعد از چند دقیقه همه چیز به حالت عادی برمیگرده و دختره خیلی عجیب رفتار کرده و میگه اون یارو رفت
پسره هم خیالش راحت میشه ولی بعداز چند دقیقه میفهمه نوع جملات دختره فرق کرده و مثل قبل نیست..انگار که شخص دیگری با پسره چت میکنه!!
ناگهان دختره افلاین میشه و دیگه خبری ازش نمیشه!!!
چند روز بعد پسره با پلیس وارد خونه دختره میشن و متوجه میشن دختره تیکه تیکه شده و با خونش روی دیوار id دختره یعنی ani96 نوشته شده
توی این سالها بهترین کاراگاهان جهان روی این پرونده کار کردند ولی نتونستن حلش کنند....
شاید میتوان انی را اولین قربانی قاتلان اینترنتی از جمله چتروم ها و دیگر فضاهای اجتماعی دانست....
مشهور است که این قاتل چندین انسان رادر حمام خانه اش با اسید حل و مل کرد.
افراد بسیار زیادی را از رسانه ها میشناسیم که در اثر فقر یا جدایی از معشوقه و عوامل احساسی ناشی از بد اقبالی دست به قتل های وحشت ناک زده اند.
ولی این مرد صاحب یک شرکت بسیار بزرگ در شیکاگو بود که بخاطر این شرکت موفق لقب سلطان سوسیس شیکاگو را هم دریافت کرد.
ولی این ها برایش کافی نبود و بخاطر چشم در پول و خانه یکی از کارمندان و زیر دستانش وی را دزدید و بعد از به قتل رساندن اقدام به حل کردن جسد او با چندین لیتر اسید سولفوریک غلیظ کرد تا نشانه ای از قتل باقی نماند...
ولی این اولین و اخرین قتل او نبود ..
بعد ازینکه احساس کرد خانواده مقتول بویی از کار برده اند تک تک ان هارا نیز کشته و در حمام خانه اش با اسید سولفوریک راهی نیستی کرد ..
پس هر وقت دیدید فلان کس ماشینو شرکت و نمیدانم خانه ی گران قیمتی را در اختیار دارد هیچ وقت قضاوت نکنید که وی خوشحال از زندگی و خوشبخت است:)
فیلم فایت کلاب به کارگردانی دیوید فینچر از جمله فیلم های روانشناختی است که بسیاری از سکانس های آن دارای لایه های عمیق و زیرین است و حقایقی داردکه به بیان یکی از آن ها میپردازیم
شخصیت اصلی فیلم (ادوارد نورتون)دارای اختلال روانی تجزیه هویت است....
هویت تجزیه اختلالی است که بر اثر وجود شخصیت درونی و جایگزین برای شخصیت اصلی فرد ایجاد میشود.یکی از عوامل دیگر ایجاد این اختلال نیز قرار دادن فرایند خود بر حالت خلسه هیپنوتیزمی است.بسیاری از کسانی که به این اختلال دچار شدهاند، گزارش میدهند که در دوران کودکی دستخوش بهرهکشی جسمی و جنسی بودهاند. اما از آنجایی که خاطرات کودکی ممکن است تحریف شود و مردمانی که گرفتار این اختلال هستند، بسیار تلقین پذیر بودهاند، در صحت و سقم این ادعاها تردیدهایی وجود دارد. در هرحال اندیشه محافظت از کودکان در برابر تجربههای آسیبی، فرضیه ای در باب نقش آفرینی این قبیل تجربهها در ایجاد اختلال هویت رقم زدهاست. گمان میرود که نخستین تجربه گسیختگی در پاسخ به تجربههای آسیبی و در دوران کودکی روی دهد (معمولا بین ۴ تا ۶ سالگی). کودک در مواجهه با رویدادی دردناک و رنج آور، شخصیت دیگری میآفریند که بار آن تجربه دشوار را بر دوش بکشد. کودک برای دفاع از خویش در برابر تجربه بهرهکشی، به گسیختن حافظه مربوط از خودآگاهی خویش دست میزند. هرگاه بهرهکشی به صورت سهمگین و مکرر باشد، این روش دفاعی در دراز مدت هویتهای دیگری به وجود میاورد که فقط یک یا دو شخصیت فرعی از بهرهکشی آگاهی دارند و بقیه از این رنج و درد بدون اطلاع میمانند. جدایی این شخصیتهای چندگانه از یکدیگر موجب پنهان ماندن تجربه سهمگین از آنان است. به این ترتیب خاطرات و احساسات بهرهکشی بهطور مستمر، خودآگاهی کودک را آزار نمیدهد، مثلاً در اوقاتی که در مدرسه است یا با دوستانش بازی میکند.
شخصیت های پنهان که به صورت بالقوه در درون هر انسانی است زمانی که بالفعل شود و تقویت شود این اختلال را بوجود می آورد.معمولا شخصیت های فرعی و جایگزین دارای ویژگی های پرخاشگر،طغیانگر دارند و میتوانند بر ویژگی اصلی که افسرده و منزوی است غلبه کند و برآن تسلط یابد.شخصیت فیلم فایت کلاب در خود شخصیتی منفی بنام تایلر پرورش میدهد تا خود را از دنیای تکراری و مادی گرایی که در آن هویتها موقت هستند و بر دور باطل میچرخند و با اتمام مصرف کالا هویت نیز نابود میشود و زمانی که مصرف کالا تداوم یابد هویت ثبات خود را حفظ میکند رهایی یابد.تایلر او را وادار به هر کاری میکند چون بر او تسلطی کامل یافته است و مقصر اصلی نیز خودش است چون به او اجازه رشد و تسلط در ذهنش داده است.اما با کنکاش فراوان به آگاهی میرسد و درمیابد که همه ی این ها ساخته ی ذهن اوست پس تصمیم به کشتن آن میکند تا از تسلط او رهایی یابد.و در آخر فیلم نیز به عشق خود میرسد و به تماشای ویران شدن ساختمان ها مینشینند
پس مراقب تایلر درونتان باشید!!
تصاویری از فیلم:
تریلر فیلم: